-
به گذشته‌تان فکر کنید. براساس تجربیات گذشته‌تان در روابطی که داشتید، می‌دانید که چه چیزی موفقیت‌آمیز است و چه نیست. همچنین نتایج بعضی از چیزهایی را که روی‌شان توافق کرده بودید را هم می‌دانید. شاید آن زمان نمی‌دانستید اما الان می‌دانید. این را هم می‌دانید که با توافقاتی که انجام داده بودید، چه احساسی در آن رابطه داشتید.
طی سالها آموزش به هزاران نفر، یاد گرفته‌ام که بیشتر افراد به این فکر نمی‌کنند که در روابط‌شان واقعا دنبال چه چیزی هستند. آنها فقط همراه چیزی که جذبشان کرده می‌روند، و سرانجام به تکاپویی می‌افتند که می‌تواند ناسالم یا کوتاه مدت باشد.
در نتیجه، این افراد اغلب، در بهمنی از سرخوردگی دفن شده و تحت تاثیر این احساس که راهی برای نجات وجود ندارد، از پا می‌افتند. یا شروع به درونی کردن تردیدشان کرده و باور می‌کنند که اشتباه ازجانب خودشان است که فرد مناسب خود را پیدا نکردند.
خب، یک چیز مسلم است: این چرخه‌ای است که باید متوقف شود؛ وگرنه درجستجوی عشق و محبت بودن، مانند جهنمی روی زمین می‌شود. و خبر خوب این‌که شما می‌توانید این چرخه را متوقف نمایید.
اولین قدم، دانستن چیزی است که در یک رابطه به‌دنبالش هستید، نه فقط چیزی که در مراحل اولیه توجه‌تان را جلب کرده. چون گاهی چیزی که ما جذبش می‌شویم، می‌تواند طبق نوع زندگی ما و الگوهای ما، نیرویی ناسالم باشد.
البته ما باید جذب این فرد شده باشیم. اما روشن است که اگر مایل به ساختن رابطه‌ای بادوام هستید، این جاذبه کافی نیست. حالا، بخش جالب قضیه اینجاست که: از کجا بدانیم دنبال چه چیزی هستیم؟
هرکسی اولیت‌هایی دارد. اما من درمورد این اولویت‌ها حرف نمی‌زنم. پرسش عمیق‌تری که دراینجا مطرح است این‌که: قادرید(یا قادر نیستید) درمورد چه چیزهایی توافق کنید؟
پسندها و ترجیهات مانند آپشن‌ها یا تنظیمات یک اتومبیل هستند، نه خود موتور؛ چیزهایی که به شما اجازه بهبود عملکرد ماشین را می‌دهند. فکر کردن به توافقاتی که در یک رابطه می‌توانید یا نمی‌توانید داشته باشید کار سخت و اغلب معذب‌کننده است.
اما کارکردن روی این سوالات، همان چیزی است که شما را در پیداکردن طرح اولیه ساختارهایی که در زیر پوشش رابطه‌تان وجود خواهند داشت، قوی می‌کنند. این سوالات به رابطه، اجازه رشد و حرکت رو به جلو را می‌دهد، مخصوصا وقتی مسئله بغرنجی پیش می‌آید.
پس… از کجا بدانید که موضوعات غیرقابل توافق برای شما چه هستند؟
- به گذشته‌تان فکر کنید. براساس تجربیات گذشته‌تان در روابطی که داشتید، می‌دانید که چه چیزی موفقیت‌آمیز است و چه نیست. همچنین نتایج بعضی از چیزهایی را که روی‌شان توافق کرده بودید را هم می‌دانید. شاید آن زمان نمی‌دانستید اما الان می‌دانید. این را هم می‌دانید که با توافقاتی که انجام داده بودید، چه احساسی در آن رابطه داشتید.
- انعطاف‌پذیر باشید و بدانید که موضوعات توافق ناپذیر شما می‌توانند تغییر کنند. چیزی که زمانی قادر بودید درباره‌اش توافق کنید، شاید دیگر آن‌گونه نباشند و دیگر نتوانید توافق کنید. یا چیزی که زمانی قادر به توافقش نبودید، الان با آن موافق باشید. خوشبختانه دلیلش این است که شما الان در موقعیت متفاوتی قرار دارید و خواسته‌های‌تان تغییر کرده، و علتش مدارا یا ضعف خودتان نیست.
می‌دانم به چه فکر می‌کنید: می‌توانید چند نمونه درباره غیرتوافقات به ما ارائه بدهید؟ حقیقت این است که نمونه‌های زیادی دارم اما نمونه‌ای را می‌توانم نشان دهم که از همه برتر است. چیزی که به ایمان دارم هرکسی باید در درجه اول در یک رابطه موفق جستجویش کند: شما باید مقصد را در چشمان طرف مقابل ببینید.
بگذارید توضیح دهم. ممکن است افراد زیادی وجود داشته باشند که دوست داشته باشید با آنها وقت‌تان را بگذرانید، ممکن است افراد زیادی باشند که به‌نظرتان جالب، باهوش، بامزه و خواستنی باشند. اما به‌غیر این صفات، چند بار پیش آمده که خودتان را این‌گونه تصور کنید که بعد از داشتن یک روز بسیار بد، به خانه برگشتید و دیگر تمایلی به ادامه زندگی نداشتید؟ چند نفر از این افرادی که با صفات گفته شده می‌شناسید، می‌توانند در این شرایط تصور شده، حمایت‌تان کنند؟ کدام‌شان این توانایی را دارند که فضایی برای‌تان ایجاد نمایند که اتفاقات بیرون از این فضا برای‌تان اهمیتی نداشته باشد و بدانید که وقتی به خانه برسید، دیگر همه‌چیز خوب خواهد شد، نه به‌خاطر این‌که او اینچنین می‌گوید بلکه به این دلیل که او چنین حسی به تو می‌دهد. بین کسی که درمکالماتش نقش یک حامی را بازی می‌کند و کسی که به شما احساس شکست‌ناپذیری و زیبایی می‌دهد تفاوت وجود دارد. حمایت کردن بدون عمل، سرمنزلی ندارد؛ هدف داشتن یک احساس است.
منزلگاه، کسی است که شما را از دیروزتان بیرون بکشد و فردا را به شما بدهد. بله، البته جنگ با بالش، بستنی و سیب‌زمینی سرخ کرده در تخت‌خواب، بازوبه بازوی هم کتاب خواندن درشبی که فردایش تعطیل است، لباس راحتی و موهای ژولیده، تشخیص این‌که بهتر از او برای بچه‌های‌تان وجود ندارد،… این‌ها هم وجود دارند. اما فراتر از این‌ها، اعتماد و پشت‌گرمی محکمی است که به اعتبار آن ترجیح می‌دهید از نظر احساسی و عاطفی، عریان و آشکار باشید. برای من این احساس به معنی ” مقصد” و خانه است و شما باید آن را در چشمان او ببینید.
وقتی کسی را پیدا می‌کنید که این جنس آرامش را تامین می‌کند و کلمه دیگری برایش وجود ندارد، باوری جادویی رخ می‌دهد. بنابراین، اگر با کسی دیدار کردید، از خودتان بپرسید آیا ” مقصد” و خانه را درچشمان او می‌بینید. یا اگر قرار است خودتان را درموضعی قرار دهید که کسی را درزندگی‌تان جذب خودتان کنید، این هدف را در لیست غیرقابل چک و چانه زدن‌ها قرار دهید. زمان آن رسیده که با یکدیگر بهتر ارتباط برقرار کنید.