به گزارش پزشکین به نقل از کتاب کاله؛ اگر یک نگرانی دیگر میخواهید، نگرانِ “نگران بودن” باشید. شواهد نشان میدهد که استرس مزمن و فزاینده میتواند حجم مغز شما را کاهش دهد!
پژوهشها نشان دادهاند که استرس مزمن و افسردگی میتواند حجم مغز شما را کاهش میدهد، به خصوص قشر جلوی مغز را. تیمی از پژوهشگران دانشگاه یِیل یک عامل ژنتیکی مرتبط با وقوع این مشکل را یافته است که GATA1 نام دارد.
گویا فعال شدن GATA1 باعث سرکوب اتصالات بین سلولهای مغز میشود و این نه فقط مغز را کوچکتر میکند، بلکه اتصال بین نورونها را هم کاهش میدهد. این اتفاق بیشتر در مناطقی رخ میدهد که مربوط به قوه استدلال، تصمیم گیری، احساسات، و خودکنترلی هستند.
برخی دانشمندان با احتیاط میگویند که “…مغز کوچکتر لزوما به معنای عملکرد ضعیفتر نیست” اما برخی دیگر کاملا نظر برعکسی دارند و میگویند که استرس دارای اثرات واضحی در عملکرد مغز است، از جمله تخریب شکلگیری و استفاده از حافظه بلندمدت؛ و اغلب ارتباطی قوی بین استرس و افسردگی وجود دارد زیرا استرس مزمن باعث میشود قابلیت تحمل تجربههای پر استرس کاهش یابد و این راه را برای ورود افسردگی باز میکند.
اما چطور و با چه مکانیزمی، نگرانیهای منجر به استرس جسم ما را تحت تاثیر قرار میدهند؟
هر روز ما نگرانیهایی داریم، نگرانیهای مزمن، بزرگ و کوچک که در کنار چیزهای دیگر ما را مشوش نگه میدارند. نگرانی از هر نوعی که باشد، ذاتا حس تهدید شدن است، و این حس بدن ما را بر آن میدارد که به واکنش جنگ یا گریز برخیزد، و این یعنی انتشار هورمونهای استروئیدی مانند گلوکوکورتیکوئید و بالا رفتن سطح آنها در خون.
اگر سطح این هورمونها برای بیش از چند روز بالا بماند خسارت دائمی بر جا میگذارند، از جمله کاهش حجم مغز، به خصوص بخشهایی که در تصمیمسازیها و استدلالهای پیچیده نقش دارند. بنابراین نگرانی بیش از حد معقول، مثلا درباره فرزندان یا تروریسم یا خشکسالی یا فجایع طبیعی، عملا یکی از عاملهای کاهش حجم مغز و اتصالهای عصبی در بخشهایی از آن است که کارشان فراخواندن ما به تفکر و تعقل و منطق در مواجهه با خطرات است.
راههای زیادی برای کاهش استرس وجود دارد. صنایع مختلف سالانه صدها محصول برای کمک به آرامش بیشتر تولید میکنند. اما شاید بهترین راهحل برای تهدید کاهش اندازه مغز، چیزی باشد که هیچ یک از اساتید رواندرمانی و پزشکان تجویزکننده قرصها به مغزشان خطور نمیکند. راه حلی به نام آشنایی با ساز و کار ادراک خطرات.
ساز و کار ادراک خطرات
پژوهشگران ویژگیهای خاصی را تشخیص دادهاند که باعث ترسناکتر جلوه کردن برخی تهدیدها میشوند. به خاطر این دلایل احساسی است که ما برخی مواقع بیش از حد میترسیم یا نگران میشویم. پس دانستن آنها کمک میکند نگرانی خود را برطرف کنیم یا تا سطح معقول پایین آوریم.
- خطری که به ما تحمیل شود (مثلا یک راننده مست یا بیاعصاب) ترسناکتر از همان خطر به نظر میرسد وقتی که خودمان داوطلبانه سراغش رفته باشیم (خودمان مست یا بیاعصاب رانندگی کنیم).
- خطری که شامل درد و رنج بالاتر باشد (سرطان) ترسناکتر از خطری است که درد و رنچ نسبتا کمتری دارد (حمله قلبی، که خطرناکتر از سرطان است).
- خطری که به دست انسان باشد (تشعشع هستهای) ترسناکتر از خطرات طبیعی (تشعشعات خورشیدی، که خطرسازترند) به نظر میرسند.
- خطری که فوری باشد (آلودگی هوای شهرها) ترسناکتر از خطری است که بعدا رخ میدهد (تغییرات آبوهوا، که بسیار خطرناکتر است).
اگر ما از این عوامل ادراکی آگاه باشیم، میتوانیم ببینیم که چطور به نگرانیهای ما دامن میزنند، و کمی با آنها بجنگیم تا دچار ترسهای نامناسب نشویم. میتوانیم خودمان را در برابر خطرات تلههای ادراکی محافظت کنیم و زمانی که سیگنال اشتباهی دریافت کردیم آن را نزد خود بزرگ نکنیم.
سیستم تشخیص خطر ما اغلب خیلی خوب کار میکند و ما را زنده نگه میدارد، اما در عین حال خیلی هم درونی است و بسته به شرایط ما شاید اشتباه هم بکند، یعنی قضاوتهایی ارائه کند که به نظر درستند اما با حقایق همخوانی ندارند. دانستن اینکه این سیستم هم عاری از اشتباه نیست به ما کمک میکند اشتباهاتش را کاهش دهیم و خود را در برابر خطر یک ذهن نامتعادل محافظت کنیم.