افزایش رشد مو انواع دسر ساده و خوشمزه چاقی صورت رژیم لاغری دکتر کرمانی

از همسر خود این ۱۰ سوال را نپرسیم

 

  • صادقانه و بدون هرگونه سرزنش، انتقاد، یا درخواست بگویید چگونه هستید و چه‌چیزی را دوست دارید. وقتی همسرتان با شما صحبت می‌کند، تمام تمرکزتان را صرف این کنید که با هم‌دلی او را همان‌گونه که هست قبول کنید و چه‌چیزی را که دوست دارد بپذیرید، بدون شنیدن این‌که سرزنش، انتقاد، یا درخواست بشنوید.

 

بیش‌تر مقاله‌ها پیرامون چیزهایی که نباید به همسرتان بگویید به موضوعاتی مانند خودداری از تابو و تلنگرهای ممنوعه می‌پردازند. هرچند این توصیه‌ها یقینا مفید هستند، اما سوال‌های عمقی‌تر و حساس‌تری هستند که ممکن است منجر به از بین رفتن یک رابطه شوند و خودداری کردن از آنها ضروری‌تر است.

اگر همه‌ی زندگی‌تان عاری از این ۱۰ سوال باشد، رابطه‌تان به‌طور چشم‌گیری رضایت‌بخش‌تر و سودمندتر از معمول خواهدبود.

۱. “مشکلت چیست؟ چرا همیشه این کار را می‌کنی؟”

قضاوت منفی یا نقض قاطعانه‌ی همسرتان اصلا ایده‌ی خوبی نیست. این کار فقط همان رفتارهای منفی را تقویت می‌کند که سعی دارید تغییر دهید. چون قضاوت‌های شما آنها را به دوری کردن از شما تحریک می‌کند.

به جای این‌که شخصا به همسرتان به خاطر چیزهایی که دوست ندارید حمله کنید، به او بگویید چه‌چیزی را واقعا دوست دارید یا وقتی آنها را انجام می‌دهند واقعا چه حسی دارید. شاید لازم باشد نگاهی به درون خودتان بکنید و خلاقیت به خرج بدهید تا پی‌ببرید چرا بعضی چیزها برای‌تان خیلی مهم است.

مثلا، فرض کنیم او اغلب در خمیردندان را نمی‌بندد. به جای این‌که بگویید”مشکلت چیست؟ چرا همیشه این کار را می‌کنی؟”، می‌توانید بگویید، “عزیزم، میشه لطفا همیشه در خمیردندان را ببندی؟ شاید احمقانه به نظر برسه، اما وقتی این کار را می‌کنی احساس می‌کنم برایت مهم هستم.”

سپس، دفعه‌ی بعد که در خمیردندان را بست، از این‌که برای‌اش مهم هستید، احساس لذت کنید و شاد باشید، و بوسه و آغوش گرمی نثارش کنید. به او بگویید می‌دانید این مسئله‌ی کوچکی است، اما واقعا قدردان آن هستید. هنگامی‌که همسرتان قدرشناسی‌تان را حس کند، دوست دارد بیش‌تر و بیش‌تر کارهای دل‌خواه شما را انجام دهد تا این حس مثبت بین شما تداوم داشته‌باشد.

۲. “چرا هیچ‌وقت کاری را که من می‌خواهم انجام نمی‌دهی؟”

سرزنش و نکوهش اصلا جذاب نیست. این کار یک رابطه را به سوی ناامیدی، رنجیدگی، بی‌اعتمادی و جدایی را در یک رابطه سوق می‌دهد. این نه‌تنها مضر است، بلکه بی‌فایده نیز هست.

آیا تا به حال دیده‌اید کسی به خاطر این‌که به اندازه‌ی کافی سرزنش شده‌است زندگی و شخصیت‌اش را کاملا دگرگون کند؟ آدم‌ها گاهی تغییر می‌کنند چون به آخر خط می‌رسند و احساس می‌کنند خیلی بد هستند. این افراد در چنین مواقعی در درون‌شان قدرتی به‌دست می‌آورند که می‌توانند مسیر زندگی‌شان را تغییر دهند. اما شما نباید کاتالیزگری باشید که همسرتان را سریع‌تر به آخر خط می‌رساند. راه‌های دیگری هستند که همان تاثیر را دارند و خیلی مطمئن‌تر و سازنده‌تر هستند.

وقتی از همسرتان ناراحت هستید، قبل از هرچیز روی این تمرکزکنید که مسئولیت احساسات، افکار، و اعمال خودتان را به عهده بگیرید. سهم خودتان را در این معادله بپذیرید. به جای این‌که بیش‌از حد به کارها ی به‌ظاهر اشتباه همسرتان فکر کنید، روی این تمرکز کنید که چه‌طور می‌توانید رابطه‌تان را بهبود ببخشید.

هنگامی‌که ذهن‌تان بیش‌تر معطوف به راه‌حل است و از همه‌ی جوانب اوضاع درک روشن‌تری دارید، با هدف برقراری ارتباطی شفاف و پذیرنده و ساختن موضعی مشترک به همسرتان نزدیک شوید تا بتوانید راه‌حلی بیایید که هردوی شما را شادتر کند.

۳ و ۴. “چرا تو این‌قدر(اعصاب‌خرد‌کن، تنبل، قدرنشناس، خودخواه) هستی؟” / “چرا (بهتر، مهربان‌تر) نیستی؟”

هنگلمی‌که ناراحت هستید، مستقیما به همسرتان حمله نکنید. این کار هیچ فایده‌ای ندارند. شما همراه او همسر دل‌خواه‌اش هستید، او همراه شما و همسر دل‌خواه‌تان است. اگر شما با هم باشید، پس تا حدی با هم تفاهم دارید.

اگر می‌خواهید کیفیت رابطه‌تان را بهبود ببخشید، باید این فرآیند را از نحوه‌ی ارتباط برقرار کردن‌تان آغاز کنید. دکتر مارشال روزنبرگ، نویسنده‌ی ” ارتباط بدون خشونت”، می‌گوید بهترین راه برقراری ارتباط با همسرتان این است که صادقانه بگویید و هم‌دلانه بپذیرید.

صادقانه و بدون هرگونه سرزنش، انتقاد، یا درخواست بگویید چگونه هستید و چه‌چیزی را دوست دارید. وقتی همسرتان با شما صحبت می‌کند، تمام تمرکزتان را صرف این کنید که با هم‌دلی او را همان‌گونه که هست قبول کنید و چه‌چیزی را که دوست دارد بپذیرید، بدون شنیدن این‌که سرزنش، انتقاد، یا درخواست بشنوید.

این نوع برقراری ارتباط بر پایه‌ی پذیرش، صداقت، و درک است، که رابطه را تعالی می‌بخشد.

۵. “چرا نمی‌توانی آرام باشی؟”

اگر همسرتان در واکنش‌ها‌ی‌اش از تاکتیک جنگ و گریز استفاده می‌کند، نمی‌تواند مطابق دستور شما”آرام باشد”. اگر استرس دارد، چیزی آزارش می‌دهد. درغیر این‌صورت آرام خواهدبود.

ممکن است ناراحتی همسرتان هزاران دلیل داشته‌باشد، و طبیعی است که دوست داشته‌باشید او آرام‌تر باشد، اما بیان کردن آن در اوج ناراحتی او، احتمالا نتیجه‌ی مدنظرتان را نخواهدداشت.

بهترین راه برای آرام کردن او این است که سعی کنید بفهمید. شما قبل از این‌که بتوانید چیزی را تغییر دهید باید آن را بفهمید. گاهی فهمیدن، همه‌ی چیزی است که مورد نیاز است.

یک گام مفید و شفاف‌ساز این است که اوضاع و احوال همسرتان را بپذیرید، و کنجکاو و ملایم باشید. هنگامی‌که در چنین فضای دلگرم‌کننده‌ای با هم حرف می‌زنید، می‌توانید خودتان را برای موفقیت آماده کنید.

۶. “می‌خواهی این رابطه را تمام کنی؟”

استفاده از این سوال در بگو‌مگوهای روزانه غیرضروری است و از نظر احساسی تهدیدی مخرب است.

همان‌طور که ابن پیگن و آنی لالا در یکی از آیین‌های جشنواره‌ی برنینگ‌من(مردسوزان) به نام اردوی اندیشه در ۲۰۱۴ گفتند، هدف اغلب آدم‌ها از این سوال گرفتن پاسخی حقیقی و شفاف نیست، بلکه به نوعی تهدید به این است که شاید خودشان به این رابطه پایان دهند و هدف اصلی تشدید گفت‌وگو است.

اگر واقعا می‌خواهید فورا آن رابطه را تمام کنید، آن‌وقت می‌توانید این را زبان بیاورید و عملی کنید. در غیر این‌صورت، از شریک زندگی‌تان سوال‌های شفاف‌ساز بپرسید. اگر آن لحظه اوضاع خیلی وخیم است، یک قدم به عقب بردارید، یک‌بار دیگر با نهایت بی‌طرفی موضوع را ارزیابی کنید، و هنگامی‌که اوضاع آرام شد یک بار در دیگر درمورد آن گفت‌وگو کنید.

اگر واقعا نگران این هستید که شریک زندگی‌تان به رابطه‌تان پایان دهد، می‌توانید به راحتی بگویید”عزیزم من نگران هستم بیا چند دقیقه صبر کنیم و وقتی من آرام شدم دوباره صحبت کنیم.” هنگامی که کمی آرام شدید، می‌توانید بپرسید”الان چه احساسی داری؟” یا “چه خواسته‌ای داری؟” یا “توی این رابطه‌ای که هستیم چه چیزی می‌خواهی؟”

وقتی این سوال‌ها را با لحنی غیر تهدیدآمیز می‌پرسید، فضایی برای شریک زندگی‌تان ایجاد می‌کنید تا درباره‌ی پاسخ آنها به‌طور جدی فکر کند. اگر او زمانی بخواهد به رابطه پایان دهد این را خواهدگفت. درغیر این‌صورت، پرسیدن این سوال‌های شفاف‌ساز با و ملایمت و حس پذیرش، باعث تقویت صمیمیت و نزدیکی را در رابطه‌تان می‌شود.

۷.”مطمئنی می‌خواهی با من باشی؟”

هرچند برای سلامت یک رابطه مهم است که هر دو طرف شریک زندگی‌شان را تحسین و تمجید کنند، اما هر شخص مسئول احترام و اعتماد به‌نفس اولیه‌ی خودش است.

همان‌طور که، جردن گری، مشاور خانواده و کسب‌وکار، می‌گوید، کلید یک رابطه‌ی رضایت‌بخش این است که بگویید چه‌چیزهایی باعث شده‌است به شریک زندگی‌تان به عنوان یک شخص علاقه‌مند شوید و هرروز به او اثبات کنید برای‌تان جذاب است.

همین‌طور دکتر دیوید شارچ، نویسنده‌ی “ازدواج پرشور” اظهار می‌کند، دشوار است که از نظر جنسی به کسی کشش داشته‌باشید که دائما نیاز به حمایت‌تان دارد.اگر دائما نیاز به تایید در سطوح اولیه دارید، پس از مدت کوتاهی، ستایش و احترام گذاشتن به شما برای شریک زندگی‌تان دشوار خواهدبود.

به عنوان راه‌حل، باید اطمینان حاصل کنید شما خودتان را دوست دارید، از خودتان رضایت دارید و از چیزی که هستید لذت می‌برید. اگر خودتان احساس فوق‌العاده‌ای نسبت به خودتان داشته‌باشید، ذهن‌تان به اندازه‌ای شفاف هست که بتوانید ارزیابی کنید آیا کسی که با او هستید همسر فوق‌العاده‌ای برای‌تان هست یا نه و واقعا قدرتان را می‌داند یا نه.

۸ و ۹. “می‌توانم به تو اطمینان کنم؟” / “داری راست می‌گویی؟”

پرسیدن این سوال‌ها به‌طور صریح و مستقیم ایده‌ی خوبی نیست، چون شریک زندگی‌تان را فورا در موضع دفاع قرار می‌دهد. دلیل دیگرش این است که شما هیچ‌وقت نمی‌توانید به جواب‌هایی که می‌گیرید اطمینان کنید.

مارک منسون، نویسنده‌ی “مدل‌ها”، درمورد آدم‌هایی که در یک رابطه حسود و مالکیت‌طلب هستند، می‌گوید”واقعا ساده است: یا به شریک زندگی‌تان اطمینان دارید یا ندارید. اگر به او اطمینان دارید، پس دهن‌تان را ببندید. اگر به او اطمینان ندارید، لطفی به همه بکنید و او را ترک کنید.”

“خوب، اگر من به او اطمینان کنم اما باز هم به من دروغ بگوید چه؟” در این‌صورت اطمینان داشته‌باشید روزی به این موضوع پی‌خواهیدبرد. آدم‌های دغل‌کار نمی‌توانند برای همیشه دغل‌کاری‌شان را پنهان کنند. به هر حال زمانی دست‌شان رو می‌شود و همه‌چیز آشکار می‌شود. و آن روز می‌توانید آنها را ترک کنید. این رویکرد کمی خشن است، اما یقینا درست است.

۱۰. “اگر می‌دانی من را ناراحت می‌کند، پس چرا مطرح‌اش می‌کنی؟”

یک رابطه‌ی خوب و باکیفیت از طریق آرامش کاذب که حاصل خودداری از مسائل است به‌دست نمی‌آید. یک رابطه‌ی خوب حاصل آرامش واقعی دو شخص است که با خودشان و با یک‌دیگر روراست هستند و هدف‌شان این است که صمیمیت و رضایت را در رابطه‌شان عمق ببخشند.

برای این‌که رابطه‌تان تعالی پیدا کند، باید مایل باشید درمورد موضوعات دشوار و ناراحت‌کننده‌ای که چالش برانگیز به نظر می‌رسند صحبت کنید و خودتان را راحت کنید.

همان‌طور که دکتر دیوید شارچ توصیه می‌کند، برای این‌که یک رابطه‌ی احساسی عمیق و رضایت‌بخش باشد، باید بخواهیم و بتوانیم خودمان، در رابطه خودمان را دلداری و تسکین بدهیم.

دشوار است که بتوانیم خودمان را دلداری بدهیم و یک‌باره با خودمان مواجه شویم. شکی در آن نیست. منظور از مواجهه با خود این است که با خصوصیاتی روبه‌رو شویم که شاید خیلی دوست نداشته‌باشیم آنها را ببینیم، مانند ترس‌ها، اضطراب‌ها و ناامنی‌هایی که احساس می‌کنیم.

اما این مواجهه به همان اندازه که دشوار است، مفید نیز هست.

اگر بتوانید بفهمید چه‌چیزی در ژرفای توانایی پذیرش و کنجکاوی هست، زندگی و رابطه‌ای خواهیدداشت که روز به روز بهبود می‌یابد.

 

یک پاسخ بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *