افزایش رشد مو انواع دسر ساده و خوشمزه چاقی صورت رژیم لاغری دکتر کرمانی

آیا ترک عادت کنیم عوارض دارد

 

  • به عقیدهٔ پژوهشگران، صرفا آگاهی از این که یک عادت یا یک روش زندگی، خطرناک است کفایت نمی کند بلکه فرد باید بداند که چرا این عادت برای او خطرناک است و اگر این سطح از دانش و آگاهی برای او فراهم شود، راحت تر به سمت ترک عادت می رود.

آیا تابحال ضرب والمثل معروف : ترک عاد موجب مرض است. را شنیده اید ؟ این ضرب المثل نشان دهنده ی این است که ترک کردن یک عادت بد بسیار سخت است. گاهی اوقات نسبت به برخی عادات غلط کاملا آگاهی داریم و می دانیم که برای بدن ما مضر است ، اما همچنان تمایل به انجام آنها داریم.

وقتی می گوییم «عادت های ناپسند»، طبیعتا منظورمان فقط «اعتیاد» نیست، اما اعتیاد به موادمخدر، در همه جای دنیا، سمبل عادت های ناپسند است و کشور ما نیز به دلیل داشتن مرزهای مشترک با افغانستان، بزرگ ترین تولیدکنندهٔ موادمخدر جهان، همیشه در معرض این خطر است.

ایران به خاطر ۴۴ میلیون جوان زیر ۳۰ سالی که دارد، همیشه خود را با این خطر روبه رو می بیند که شیوع مصرف موادمخدر در جوانانش به بحرانی علیه امنیت ملی تبدیل شود.

حل مشکلات جوانان، پر کردن مناسب اوقات فراغت شان، فرهنگ سازی و سایر «باید» های حکومتی را که کنار بگذاریم، به این سؤال می رسیم که: نقش خود جوانان در پیشگیری از ابتلا به عادت های ناپسندِ اینچنینی چیست؟ جواب های ریشه ای روان پزشکان و روان شناسان به این سؤال، شنیدنی است.

هیچ فکرش را کرده اید که چرا با همهٔ سعی و تلاش مان نمی توانیم بعضی از عادت های بدمان را به کلی ترک کنیم؟ انگار ترک بعضی عادت ها برایمان غیرممکن می شود، آن قدر که حتی اگر بدانیم زندگی و آینده مان به خاطر همین عادت ها لطمه می بیند، باز هم نمی توانیم آن ها را کنار بگذاریم و ترکشان کنیم.

به تازگی، دو مطالعهٔ جدید توسط دانشمندان کانادایی به بررسی علل این پافشاری پرداخته. دکترجاروین، مجری یکی از این پژوهش ها می گوید: «طبق مطالعات ما اکثر مردم می دانند که چه عادت هایی برای آن ها خطرناک است و چه عواقب نامطلوبی برای آن ها در پی دارد، اما عدم توانایی در ترک این عادت ها تنها به این دلیل است که این افراد اطلاعات کافی از این خطرها ندارند.

به عبارت دیگر آن ها می دانند که اعتیاد به موادمخدر، سیگار کشیدن، پرخوری یا مصرف الکل برای آن ها خطرناک و حتی مرگبار است اما دلیل آن را نمی دانند.» او معتقد است بزرگ ترین عاملِ ناتوانی مردم در قطع عادت های ناپسندشان، ناقص بودن اطلاعات شان از علل زمینه ای عادت های خطرناک است.

به عقیدهٔ پژوهشگران، صرفا آگاهی از این که یک عادت یا یک روش زندگی، خطرناک است کفایت نمی کند بلکه فرد باید بداند که چرا این عادت برای او خطرناک است و اگر این سطح از دانش و آگاهی برای او فراهم شود، راحت تر به سمت ترک عادت می رود.

دکتر جاردین اضافه می کند که: «خوشبختانه مردم در حال حاضر دید و برداشت واقعی و خوبی از عوامل خطرساز برای سلامت خود دارند و حالا ادامهٔ راه وظیفهٔ ما محققان، دانشمندان و استادان است تا در ترک عادت های بد به این افراد کمک کنیم. فقط کافی است آن ها علت مضر بودن عادت هایشان را بهتر درک کنند تا برای ترک، مصمم تر شوند.»

چرا و به چه علت؟!

مسألهٔ مهم در ترک عادت ها، شناسایی علل به وجود آورندهٔ عادت است. به طور مثال بسیاری از مردم می دانند که مصرف سیگار و اعتیاد به موادمخدر برای آن ها زیان بار است، اما در ترک آن ناموفق اند. در اصل، علت این عدم موفقیت، چیزی نیست جز عدم توجه به علل زمینه ساز بروز این عادت ها و این علل هم بسیار متفاوت اند: استرس، تفریح، فشار همسالان (Peer Pressure)، فقر، بیکاری و… تازه این علل زمینه ای هم از یک فرد تا فرد دیگر تفاوت می کند و نمی توان یک علت مشترک را برای همهٔ افراد به عنوان علت تداوم عادت های بد عنوان کرد.

به همین دلیل، در هر فرد باید به طور خصوصی تعدادی اقدامات خاص و بررسی های کامل صورت بگیرد تا علت زمینه ای در آن فرد به خصوص کشف شود.

درمان نیز باید در مرحلهٔ بعدی به طور انفرادی و برحسب ویژگی های آن بیمار خاص طراحی گردد. اگرچه طی این مراحل، بسیار سخت، پرهزینه و وقت گیر به نظر می رسد، اما با التزام به آن ها احتمال موفقیت در ترک عادت خیلی بیشتر می شود.

پژوهشگران معتقدند اگر عادت های بد ریشه یابی شوند، شانس ترک آن ها به مراتب بیشتر از زمانی است که کورکورانه برای ترک آن ها به فرد معتاد فشار آورده شود. اگر به افراد فقط در مورد خطرات عادت های بدشان هشدار و تذکر داده شود، مشکل آن ها حل نمی شود بلکه زمانی می توان مشکل آن ها را حل کرد که عادت های آن ها ریشه یابی و زمینه یابی شود.

در جست وجوی مقبولیت اجتماعی

یکی از علل عادت های پرخطر، نیاز به مقبولیت و پذیرش اجتماعی است. زمانی که این حس (پذیرش اجتماعی) در فرد وجود نداشته باشد، او برای مقابله با استرس های ناشی از آن به عادت های نامطلوب و مضر روی می آورد. این عادت ها هم از فردی تا فرد دیگر متغیر است.

به طور مثال ممکن است فردی در مقابله با عدم پذیرش اطرافیان، به سیگار روی بیاورد، اما دیگری استرس بیشتری را متحمل شود و به سمت موادمخدر کشیده شود.

مسألهٔ مشترک برای تمام این افراد حس تعلق و وابستگی است که یک حس اساسی محسوب می شود. در واقع ما انسان ها خود را جزئی از یک ساختار اجتماعی بزرگ می پنداریم و اگر یک رفتار به عنوان یک رفتار پسندیدهٔ اجتماعی شناخته شود، کنار گذاشتن آن برایمان بسیار سخت می شود.

عکس این موضوع هم صحیح است. یعنی اگر رفتاری باعث جدا شدن و عدم پذیرش ما توسط جامعهٔ اطراف شود، تلاش خواهیم کرد که آن عادت را از خودمان دور کنیم. پس بسیاری از عادت های ما برای کسب محبوبیت و مقبولیت اجتماعی به وجود می آیند، اما آیا واقعا این عادت ها برای ما مقبولیت اجتماعی را به ارمغان می آورند؟

روان پزشکان می گویند باید در این مورد با افراد صحبت کرد و آن ها را روشن کرد که چنین عادت ها و رفتارهایی باعث پذیرش آن ها نخواهند شد. آن ها معتقدند اگر این باور در معتادان ایجاد شود، به طور قطع بسیار راحت تر از قبل قادر به ترک عادت های بد خود خواهند بود.

خاموش کردن آتش استرس

استرس یکی دیگر از عوامل زمینه ساز بروز عادت های ناپسند است. بسیاری از عادت های ما صرفا وسیله ای هستند برای کاهش دادن استرس های روزمرهٔ زندگی. هر آدمی به طور ناخودآگاه روش خاصی را برای کنترل استرس ها و فشارهای زندگی مان انتخاب می کند. یکی به کار و فعالیت بیش از حد روی می آورد، یکی دوش آب گرم می گیرد، یکی می خوابد، یکی چای می نوشد و یکی هم پناه می برد به دامان سیگار و مخدر و…

از آن جا که همه مان در زندگی روزمره ، استرس هایی را تجربه می کنیم، باید بکوشیم که راه های مقابله ای مناسبی پیدا کنیم، که حتی المقدور آسیب کمتری برایمان در پی داشته باشد. به طور مثال باید سعی کنیم به هر شکل ممکن میزان استرس های موجود در زندگی مان را کم کنیم و با توجه به این که همین استرس ها باعث تکرار و تقویت عادت هایمان شده اند، برطرف کردن این استرس ها نیز خودبه خود باعث رفع عادت های بدمان می شود.

کودک لجباز درون

روان شناسان معتقدند همهٔ ما یک کودک درون داریم که معمولا لجباز است و هیچ خوشش نمی آید که از او انتقاد کنند. کودک درون همیشه سعی می کند برای کارهای نامطلوب و عادت های ناپسندش، توجیهاتی ببافد تا از شر خرده گیری ها راحت شود. به طور مثال هر وقت با این انتقاد مواجه شود که:

«این سیگار یا این مادهٔ مخدر باعث بیماری و مرگ زودرس تو خواهد شد.» فورا توجیه می آورد که: «در عوض، استرسم را کم می کند. تازه، مدت ها طول می کشد تا این سیگار سلامتم را به خطر بیندازد.»

به عقیدهٔ پژوهشگران، آشنا کردن مردم با این کودک لجباز درون می تواند بسیاری از مشکلات و سختی های آن ها را در ترک عادات بد رفع کند. به هر حال، تا وقتی مسائل روانی پشت پردهٔ عادت های بد شناخته نشوند و به درستی مورد بررسی قرار نگیرند، راه حل مناسبی برای برطرف کردن آن ها نمی توان پیدا کرد.

به عقیدهٔ پژوهشگران، قبل از این که پزشک به بیمار خود توصیه به ترک سیگار یا موادمخدر کند، باید با او مصاحبهٔ مفصلی ترتیب بدهد تا علت این عادت های ناخوشایند و مضر را در او پیدا کند و سپس با برطرف کردن این علل زمینه ای سعی در برطرف کردن این عادت ها کند.

به عقیدهٔ پژوهشگران، تنها ارائه تعدادی توصیه و هشدارهای خشک و خالی باعث رعایت مسائل بهداشتی و ترک عادت های مضر نمی شود. معتادان نیاز دارند که حرف هایشان شنیده شود، مسائل و مشکلاتشان با هنجارهای اجتماعی مطابقت داده شود و سپس، راهنمایی های مناسب به آن ها ارائه شود.

چهره های در بند

۱) دیه گو مارادونا و کوکائین: مارادونا اسطورهٔ فوتبال آرژانتین که جام جهانی ۱۹۸۶ را یک تنه برای آرژانتین به ارمغان آورد، با کوکائین محو شد. كوكائین، مارادونا را نابود كرد و ۱۵ ماه از دوران اوج فوتبالش را در فصل ۹۲ـ۹۱ تباه كرد.

سه سال بعد باعث اخراج او از جام جهانی ۹۴ شد و پروندهٔ زندگی حرفه ای اش را در سال ۹۷ بست. همین مادهٔ مخدر نزدیك بود که جان او را نیز در اولین روزهای سال ۲۰۰۰ به دنبال یك حملهٔ قلبی بگیرد.

۲) اریک کلاپتون و هروئین: اریــك كـــلاپتــون، گیــتاریســت خارق العاده ای كه در کشور ما او را بیشتر با موسیقی سریال «لبه تاریكی» می شناسند، به خاطر اعتیادش به هروئین در دهه ۷۰ میلادی برای مدتی از انظار عمومی دور شد و كاملا به حاشیه رانده شد. او اگرچه توانست پس از مدتی بر اعتیاد خود غلبه كند و به عرصهٔ موسیقی بازگردد اما بسیاری معتقدند كه اریك كلاپتون پس از رهایی از اعتیاد هرگز روزهای اوج خودش را تکرار نکرد.

۳) پرویز فنی زاده: خیلی ها او را با عینك فریم مشكی زمخت اش می شناختند. قیافهٔ معمولی اش شبیه چپی های متعصب دهه۷۰ میلادی بود. آرام بود. كاری به كار كسی نداشت.

دور و بری هایش می گفتند «او می خواست خودش باشد؛ فنی زاده» نه آل پاچینو یا مارلون براندو. خودش تعریف می كرد وقتی جایزهٔ بهترین بازیگری را از دست جوزف لوزی (كارگردان نا متعارف سازِ آمریكایی) می گرفتم، داشتم فكر می كردم كه اگر دوستم لباسش را به ام قرض نمی داد، چطوری توی این مراسم شركت می كردم؟

اواسط آخرین فیلم اش، اعدامی، اعتیاد بیش از حد و تزریق به اش امان نداد و بالاخره جانش را گرفت. آن هم درست وقتی همه پی برده بودند كه فنی زاده احتمالا در چند سال آینده یكی از اعجوبه های بازیگری خواهد شد!

جمله های داغ

۱) کارل گوستاو یونگ (روان شناس): اعتیاد چیز بدی است و هیچ فرقی نمی کند که معتاد به چه باشی؛ به مورفین یا الکل یا حتی به ایده آلیسم.

۲) مارتین آمیس (نویسنده): این که چرا بعضی آدم ها به یک چیزی معتاد می شوند و بعضی ها نمی شوند، فقط یک دلیل دارد و بس: بعضی آدم ها ضعیف اند و بعضی ها قوی.

۳) جین کاکتو (فیلم نامه نویس): معتاد شدن به موادمخدر که تقصیر خودمان نیست، تقصیر بدن ماست!

۴) جین تیرنی( هنرپیشه): تحسین برانگیز است که یک آدم بتواند خودش را از هر نوع اعتیادی رها کند و به زندگی برگردد.

۵) فیلیپ آدامز(نویسنده): کتاب خوب عین هروئین است، عین مورفین. به همان سادگی و به همان شدت معتادمان می کند و مجبورمان می کند همهٔ وقتمان و دار و ندارمان را خرجش کنیم.

 

یک پاسخ بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *