افزایش رشد مو انواع دسر ساده و خوشمزه چاقی صورت رژیم لاغری دکتر کرمانی

با فرزندان طلاق چه رفتاری داشته باشیم

  • این موضوع در خانواده دختر و برخورد با فرزندان او نمود بیشتری پیدا می‌کند. اگر در این میان، خانواده دختر از شوهر دخترشان رضایت نداشته باشند، این خصومت را در حق بچه آن مرد نیز ابراز داشته و آن کودک و فرزند مرتب هدف شماتت و سرزنش‌های خانواده مادری خود قرار می‌گیرد.

 

 

 

به نقل از سپیده دانایی؛ درباره این موضوع که «رابطه خانواده با فرزندان طلاق‌گرفته چگونه باید باشد»، می‌توان مطلب را به دو دسته رفتار با فرزندان دختر و تأثیرات آن و رفتار با فرزندان پسر و تأثیرات آن، تقسیم‌بندی کرد.

در زمینه رفتار با فرزندان پسر، پس از طلاق، تمایل شدید والدین به ازدواج مجدد است و حتی پس از مدت زمان کوتاهی از جدایی، این درخواست از سوی والدین مطرح می‌شود؛ درحالیکه براساس تجربه و مطالب گفته‌شده در متون علمی، افراد پس از جدایی باید حداقل تا دوسال دست به ازدواج مجدد نزنند، چرا که پس از جدایی از همسرشان، دچار خلأ عاطفی شده و سعی می‌کنند برای خودشان جایگزین پیدا کنند. به همین دلیل سریع عاشق شده و دچار معضلی تازه می‌شوند. این مشکل باعث می‌شود که انتخاب آنها براساس عقل و منطق نباشد و کاملاً احساسی با قضیه برخورد شود و شکست دوم رقم بخورد و ضربهٔ به مراتب بدتری از شکست اول و ازدواج اول بر فرد وارد شود.

این گونه ازدواج‌های هیجانی، نتیجه فشارهای زیاد خانواده بر فرد و دخالت‌های زیاد و نادرست آن‌ها بر زندگی شخصی و انتخاب‌هایش است. آن‌ها به فرد این موضوع را می‌قبولانند که دلیل شکست در زندگی گذشته تو نبودِ نظارت ما بر آن بوده است و در ازدواج دوم ما باید نظارت داشته باشیم تا بتوانی انتخاب درستی داشته باشی؛ این یعنی محدودکردن استقلال فرد برای ازدواج دوم.

در فرزندان دختر، موضوع فشارآوردن برای ازدواج دوم کمتر است؛ اما به جای آن، کنترل و فشار بر رفت‌وآمد بیشتر می‌شود و فرد برای هر گونه ملاقاتی با افراد دیگر تحت فشار قرار خواهد داشت. به او دیگر اجازه هر گونه رفتار و رفت‌وآمدی داده نمی‌شود. بعد از مدتی خانواده دختر به خود این اجازه را می‌دهد تا در تمام مسائل شخصی فرد دخالت کند و حتی دیده می‌شود بعد از این مدت، خواهر و برادرهای فرد نیز در امور شخصی وی دخالت می‌کنند و استقلال را به معنای واقعی از وی می‌گیرند.

افراط و تفریط

رویه خانواده‌ها در ایران پس از طلاق به صورت افراط و تفریط است. در یک حالت فرد به شدت تحت کنترل و نظارت است، حتی در مسائلی مانند دوست‌یابی و ارتباط برقرارکردن با افراد. حالت دیگر رهاکردن وی برای انجام هر کاری و احیانا اسیرشدن در یک عشق هیجانی است. در واقع در برخی خانواده‌های ایرانی هیچ گونه تعادلی در برخورد با فرزندان طلاق‌گرفته و جداشده وجود ندارد.

گاهی دیده می‌شود که خانواده دختر و پسر در ازدواج مجدد، تنها هدف خود را برپایه انتقام‌گیری از همسر گذشته فرد استوار می‌کنند و به دنبال دختری بهتر یا پسری مناسب‌تر می‌گردند. ازدواج‌هایی که بر پایه حس انتقام‌جویی صورت می‌گیرد، در نمونه‌هایی با شکست بدتری مواجه می‌شود.

نکته قابل توجه، فرزندانِ این گونه مردان و زنان جداشده هستند که پس از جدایی و طلاق دچار آزارواذیت‌ها و نکوهش‌ها و سرزنش‌هایی از سوی خانواده مادری یا پدری خود می‌شوند.

این موضوع در خانواده دختر و برخورد با فرزندان او نمود بیشتری پیدا می‌کند. اگر در این میان، خانواده دختر از شوهر دخترشان رضایت نداشته باشند، این خصومت را در حق بچه آن مرد نیز ابراز داشته و آن کودک و فرزند مرتب هدف شماتت و سرزنش‌های خانواده مادری خود قرار می‌گیرد.

برای ایجاد فضای درستی بعد از طلاق، باید به وضعیت عاطفی دخترها و پسرها کمک کرد و باور درستی از طلاق در ذهن داشت. گاهی افراط در نکوهش طلاق و سرزنش فرد طلاق‌گرفته باعث ازدست‌دادن دوست‌ها و اطرافیان فرد طلاق‌گرفته می‌شود. این گونه افراد به دلیل باور نادرست مردم ایران درباره طلاق، کم‌کم دچار تنهایی می‌شوند. نظر کثیری مردم ایران درباره افراد طلاق‌گرفته، بسیار منفی است.

فرهنگ اشتباه و ضرب‌المثل‌های نادرست درباره مردان و زنان طلاق‌گرفته باعث شده که سرزنش این گونه افراد بیشتر باشد؛ در حالی که اگر این راه‌حل راه نادرستی بود، در دین بیان نمی‌شد. طلاق هرچند راه‌حل آخر است، مطرح شده؛ پس نباید آن را افراط‌گونه نکوهش کرد. فرهنگ اشتباه ما درباره طلاق باعث ایجاد رفتارها و نگاه‌های منفی شده است و این حد تعادل را در روابط به هم می‌زند.

ایجاد یک ارتباط متعادل میان فرزند و خانواده‌اش و رفتار مناسب با او پس از جدایی موجب ایجاد اعتماد و اطمینان می‌شود و به او در انتخاب بعدی کمک بیشتری می‌کند. چنین ارتباطی کنترل والدین را نیز راحت‌تر خواهد کرد. در واقع بستر تعامل و هم‌فکری با خانواده، برای انتخاب فردی مناسب در آینده، ایجاد خواهد شد. در چنین شرایطی ازدواج‌ها کم‌خطرترند و مسلما از وضعیت مناسب‌تری برخوردار خواهد بود.

اما باید این را فراموش نکنیم که باید به فرزندان این فرصت را بدهیم تا خودشان را پیدا کنند و بر عواطف خود مسلط شوند. حتی در طلاق‌هایی که با میل و رغبت دو طرف انجام می‌شود، طلاق تبعاتی به همراه می‌آورد. در مواقعی که یکی از دو طرف رضایت نداشته باشند، فشار روحی و روانی بیشتری ایجاد می‌شود و به مدت زمان بیشتری نیاز هست.

گاهی افراد در ازدواج دوم بسیار موفق‌تر از ازدواج اولشان خواهند بود؛ چرا که ممکن است ازدواج اول بر اثر فشار، راهنمایی یا معرفی اشتباه صورت گرفته باشد. از سوی دیگر، فرد در ازدواج دوم با هم‌فکری و فرصت بیشتر، به انتخاب درست دست می‌زند و خوشبختی را می‌چشد؛ بنابراین همیشه طلاق امری مذموم و شایستهٔ نکوهش نیست.

متأسفانه در جامعه ایرانی، تا زمانی که این کار امری ناپسند باشد و تابوی طلاق نشکند در وضعیتی که خانواده‌ها حاضر به پذیرش آن نیستند و حتی آن را پنهان و مخفی می‌کنند، وضعیت دختران و پسران پس از طلاق بسیار اسفبار خواهد بود. وقتی این تابو بشکند و خانوادهٔ فرد این کار را امری معمولی قلمداد کند، این احساس فشار برای ازدواج مجدد در وی از بین می‌رود و احساس شرمندگی فرد به علت شکست در زندگی کم‌رنگ می‌شود. حتی اعتماد افراد دوباره جلب می‌شود و خانواده در وضعیت راحت‌تری به زندگی ادامه خواهد داد.

ایجاد این اعتماد و احترام بین فرزند طلاق‌گرفته و خانوادهٔ او، سبب می‌شود تا آسیب‌ها به این گونه افراد کم‌تر شود و بتوانند زندگی را به روال عادی‌تر پشت سر بگذارند و به فکر آینده‌ای روشن‌تر باشند.

یک پاسخ بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *